دل بسته به سکه های قلک بودیم

دنبال بهانه های کوچک بودیم

رویای بزرگتر شدن خوب نبود

ای کاش تمام عمر کودک بودیم


موضوعات مرتبط: مطالب اتفاقي

تاريخ : چهار شنبه 27 دی 1391 | 21:52 | نویسنده : هادي مشعوف |

 آورده‌اند که شیخ جنید بغدادی، به عزم سیر، از شهر بغداد بیرون رفت و مریدان از عقب او.شیخ احوال بهلول را پرسید. گفتند: او مردی دیوانه است.گفت: او را طلب کنید که مرا با او کار است. پس تفحص کردند و او را در صحرایی یافتند. 

شیخ پیش او رفت و سلام کرد.بهلول جواب سلام او را داد و پرسید: چه کسی هستی؟
عرض کرد: منم شیخ جنید بغدادی.فرمود: تویی شیخ بغداد که مردم را ارشاد می‌کنی؟
عرض کرد: آری..بهلول فرمود: طعام چگونه میخوری؟
عرض کرد: اول «بسم‌الله» می‌گویم و از پیش خود می‌خورم و لقمه کوچک برمی‌دارم، به طرف راست دهان می‌گذارم
 
و آهسته می‌جوم و به دیگران نظر نمی‌کنم و در موقع خوردن از یاد حق غافل نمی‌شوم و هر لقمه که می‌خورم
 
«بسم‌الله» می‌گویم و در اول و آخر دست می‌شویم.بهلول برخاست و دامن بر شیخ فشاند و فرمود: تو می‌خواهی که مرشد خلق باشی؟
 
در صورتی که هنوز طعام خوردن خود را نمی‌دانی. سپس به راه خود رفت.مریدان شیخ را گفتند: یا شیخ این مرد دیوانه است.خندید و گفت: سخن راست از دیوانه باید شنید و از عقب او روان شد تا به او رسید.بهلول پرسید: چه کسی هستی؟
جواب داد: شیخ بغدادی که طعام خوردن خود را نمی‌داند.بهلول فرمود: آیا سخن گفتن خود را می‌دانی؟
عرض کرد: آری. سخن به قدر می‌گویم و بی‌حساب نمی‌گویم و به قدر فهم مستمعان می‌گویم و خلق را به خدا و رسول دعوت می‌کنم و چندان سخن نمی‌گویم که مردم از من ملول شوند و دقایق علوم ظاهر و باطن را رعایت می‌کنم.
 
پس هر چه تعلق به آداب کلام داشت بیان کرد.بهلول گفت: گذشته از طعام خوردن، سخن گفتن را هم نمی‌دانی. سپس برخاست و برفت.مریدان گفتند: یا شیخ دیدی این مرد دیوانه است؟ تو از دیوانه چه توقع داری؟
جنید گفت: مرا با او کار است، شما نمی‌دانید.

باز به دنبال او رفت تا به او رسید. بهلول گفت از من چه می‌خواهی؟ تو که آداب طعام خوردن 
و سخن گفتن خود را نمی‌دانی، آیا آداب خوابیدن خود را می‌دانی؟
عرض کرد: آری. چون از نماز عشا فارغ شدم داخل جامه‌ خواب می‌شوم، پس آنچه آداب خوابیدن که
از حضرت رسول (علیه‌السلام) رسیده بود بیان کرد.بهلول گفت: فهمیدم که آداب خوابیدن را هم نمی‌دانی. خواست برخیزد که جنید دامنش را بگرفت و گفت:
 
ای بهلول من هیچ نمی‌دانم، تو قربه‌الی‌الله مرا بیاموز.
 
بهلول گفت: چون به نادانی خود معترف شدی تو را بیاموزم. بدان که اینها که تو گفتی همه فرع است و اصل در خوردن طعام آن است که لقمه حلال باید و اگر حرام را صد از اینگونه آداب به جا بیاوری فایده ندارد و سبب تاریکی دل شود.جنید گفت: جزاک الله خیراً!
 
و ادامه داد: در سخن گفتن باید دل پاک باشد و نیت درست باشد وگرنه هر عبارت که بگویی آن وبال تو باشد.
 
پس سکوت و خاموشی بهتر و نیکوتر باشد.
 
و در خواب کردن این‌ها که گفتی همه فرع است؛ اصل این است که در وقت خوابیدن در دل تو بغض و کینه و حسد
 
هیچ بشری [دوست، همسر، فرزند، والدین، همکار، ....] نباشد


موضوعات مرتبط: مطالب اتفاقي

تاريخ : چهار شنبه 26 دی 1391 | 22:33 | نویسنده : |

قابل توجه هم روستاييان عزيز

مهلت ثبت نام جهت وام اشتغال زائي تا تاريخ 1391/10/30 مي باشد.

جهت اطلاع بيشتر به خدمات رايانه اي طلوع تقي آباد مراجعه نمائيد.


موضوعات مرتبط: اخبار و رويدادهاي مهم

تاريخ : دو شنبه 25 دی 1391 | 23:15 | نویسنده : هادي مشعوف |

...



تاريخ : جمعه 15 دی 1391 | 17:42 | نویسنده : هادي مشعوف |

به گزارش خبرنگار دريچه فناوري اطلاعات باشگاه خبرنگاران، وايمو (WIMO) نخستين شبکه اينترنت پرسرعت و بي سيم محلي است که به صورت رايگان به شهروندان عرضه مي شود.
سرويس وايمو هم اکنون در برخي نقاط شهر تهران مانند سينما، کتابخانه، مراکز خريد و بانک ها عرضه شده و قرار است تا در آينده اي نزديک مناطق و شهرهاي بيشتري از کشور را تحت پوشش بگيرد...


موضوعات مرتبط: مطالب اتفاقي

ادامه مطلب
تاريخ : پنج شنبه 3 دی 1391 | 9:0 | نویسنده : هادي مشعوف |


هندویی عقربی را دید که در آب برای نجات خویش دست و پا میزند ...
هندو به قصد کمک دستش را به طرف عقرب دراز کرد اما عقرب تلاش کرد تا نیشش بزند !
با این وجود مرد هنوز تلاش میکرد تا عقرب را از آب بیرون بیاورد اما عقرب دوباره سعی کرد او را نیش بزند !!!
مردی در آن نزدیکی به او گفت : چرا از نجات عقربی که مدام نیش میزند دست نمیکشی ؟!
هندو گفت : عقرب به اقتضای طبیعتش نیش میزند طبیعت عقرب نیش زدن است و طبیعت من عشق ورزیدن ...
چرا باید از طبیعت خود که عشق ورزیدن است فقط به علت این که طبیعت عقرب نیش زدن است دست بکشم ؟
هیچگاه از عشق ورزیدن دست نکش همیشه خوب باش حتی اگر اطرافیانت نیش بزنند



تاريخ : پنج شنبه 2 دی 1391 | 9:3 | نویسنده : هادي مشعوف |

لطفا از دیگر مطالب نیز دیدن فرمایید
.: Weblog Themes By SlideTheme :.


  • وب انجمن برازنده
  • وب مزایده آنلاین
  • وب قالب وبلاگ بلاگفا
  • وب پنس