وب یزد
- وب پی دیزاینریکشنبه 8 تیر 1393 مصادف با اولین روز ماه مبارک رمضان 1435 هجری قمری
با یاد خدای قدر
صدای قدمهای ماهِ خوبیها، دل خاکیام را آگاه ساخته است که لحظهی وداع نزدیک است.لحظهی وداع با ماه مهدی، با شعبان، و من در آخرین روزهای این ماه به مناجات شعبانیه نشستهام.
ماه رمضان می آید ....
موضوعات مرتبط: مطالب اتفاقي
موضوعات مرتبط: مطالب اتفاقي
مهدی بیا مهدی بیا مهدی بیا
گل با صفاست اما بی تو صفا ندارد
گر بر رخت نخندد در باغ جا ندارد
پیش تو ماه و باید رخ بر زمین بساید
بی پرده گر بر آید شرم وحیا ندارد
ای وصل تو شکیبم، ای چشم تو طبیبم
باز آ که درد هجران بی تو دوا ندارد
فریاد بی صدایم در سینه حبس گشته
از بس که ناله کردم آهم صدا ندارد
گفتم که در کنارت، جان را کنم نثارت
تیغ از تو گردن از من، چون و چرا ندارد
هرکس تو را ندارد جز بی کسی چه دارد
جز بی کسی چه دارد هرکس تو را ندارد
اللهم صلی علی محمد وآل محمد وعجل فرجهم
موضوعات مرتبط: تصاويرمطالب اتفاقي
درياي غدير، از ريزش آبشارگون وحي بر جان محمّد(ص) لبريز است و قامت دين در زلال غدير خم انعکاس مييابد.
عيد غدير، بر حاميان راستين ولايت، مبارک!
موضوعات مرتبط: مطالب اتفاقي
عيد قربان كه پس از وقوف در عرفات (مرحله شناخت) و مشعر (محل آگاهي و شعور) و منا (سرزمين آرزوها، رسيدن به عشق) فرا مى رسد، عيد رهايى از تعلقات است. رهايى از هر آنچه غيرخدايى است. در اين روز حج گزار، اسماعيل وجودش را، يعنى هر آنچه بدان دلبستگى دنيوى پيدا كرده قربانى مى كند تا سبكبال شود.
صداي پاي عيد مي آيد. عيد قربان عيد پاك ترين عيدها است عيد سر سپردگي و بندگي است. عيد بر آمدن انساني نو از خاكسترهاي خويشتن خويش است. عيد قربان عيد نزديك شدن دل هايي است كه به قرب الهي رسيده اند. عيد قربان عيد برآمدن روزي نو و انساني نو است.
موضوعات مرتبط: مطالب اتفاقي
موضوعات مرتبط: مطالب اتفاقي
موضوعات مرتبط: مطالب اتفاقي
رمضان اسمى از اسماء الهى مىباشد و نبایستبه تنهائى ذکر کرد مثلا بگوئیم، رمضان آمد یا رفت، بلکه باید گفت ماه رمضان آمد، یعنى ماه را باید به اسم اضافه نمود، در این رابطه به سخنان حضرت امام محمد باقر (علیه السلام) گوش فرا مىدهیم.
رمضان از اسماء الله است
...
موضوعات مرتبط: مطالب اتفاقي
از شیخ بهایی پرسیدند: سخت میگذرد ،چه باید کرد؟
گفت: خودت که میگویی سخت میگذرد، سخت که نمی ماند!
پس خدارو شکر که می گذرد و نمی ماند …ا
موضوعات مرتبط: مطالب اتفاقي
گنجشکی با عجله و تمام توان به آتش نزدیک می شد و برمی گشت!
پرسیدند : چه می کنی ؟
پاسخ داد : در این نزدیکی چشمه آبی هست و من مرتب نوک خود را پر از آب می کنم و...
آن را روی آتش می ریزم !
گفتند : حجم آتش در مقایسه با آبی که تو می آوری بسیار زیاد است ! و این آب فایده ای ندارد!
گفت : شاید نتوانم آتش را خاموش کنم ، اما آن هنگام که خداوند می پرسد : زمانی که دوستت در آتش می سوخت تو چه کردی؟
پاسخ میدم : هر آنچه از من بر می آمد!
موضوعات مرتبط: مطالب اتفاقي
و گلی تازه به دنیا آمد
خار خندید و به گل گفت سلام
و جوابی نشنید
خار رنجید ولی هیچ نگفت
ساعتی چند گذشت
گل چه زیبا شده بود
دست بی رحمی آمد نزدیک،گل سراسیمه ز وحشت افسرد
صبح فردا که رسید
خار با شبنمی از خواب پرید
و ...
موضوعات مرتبط: مطالب اتفاقي
بی تو مهتاب شبی باز از آن کو چه گذشتم
همه تن چشم شدم خیره به دنبال تو گشتم
شوق دیدار تو لبریز شد از جام وجودم
شدم آن عاشق دیوانه که بودم...
موضوعات مرتبط: مطالب اتفاقي
خدا کند که دوباره بهار برگردد
به قاب عکس دلم عکس یار برگردد
خدا کند که پس این سالهای دور سفر
به بالهای پرستو قرار برگردد
طلایه دار شفق با سپیده باز آید
ز شرق آبی جاده ، سوار برگردد
چه میشود اگر از سمت جمعه های سپید
به سرخی دل چشم انتظار برگردد
و صبحی از پس این ابرهای بغض آلود
امام عاطفه ، خورشید وار برگردد
تمام آینه هامان اسیر زنگارند
دعا کنیم که آیینه دار برگردد
حریم باغچه در انحصار پاییز است
خدا کند که دوباره بهار برگردد
موضوعات مرتبط: مطالب اتفاقي
روزي دروغ به حقيقت گفت : ميل داري با هم شنا کنيم ؟ حقيقت ساده لوح پذيرفت و گول او را خورد . آن دو با هم به کنار ساحل رفتند . حقيقت لباسش را در آورد .
دروغ حيله گر فوراً لباسهاي او را پوشيد . از
آن روز به بعد هميشه حقيقت عريان و زشت است و دروغ در لباس حقيقت زيبا و
فريبنده ...!
موضوعات مرتبط: مطالب اتفاقي
چقدر خوشحــــال بود شیطــــان وقتي سیبــ را چیدم ...............
گمان مي کرد فریب داده استــ مرا نمي دانستــ تو پرسیده بودي مرا بیشتر دوستــ داري !. . . یا ماندن در بهشــــتــ را
موضوعات مرتبط: مطالب اتفاقي
شاد بودن ، زيبا بودن ، رنگي بودن ،
خنديدن ، رقصيدن
و آواز خواندن
هم مي توان به بهشت رفت ،
كافيست خوب باشيم و انسان .
موضوعات مرتبط: مطالب اتفاقي
موضوعات مرتبط: مطالب اتفاقي
بعضی ها اینجوری هستند ، بعضی ها اون جوری ، تو چه جوری !؟
بعضیها شعرشان سپید است، دلشان سیاه،
بعضیها شعرشان کهنه است، فکرشان نو،
بعضیها شعرشان نو است، فکرشان کهنه،
بعضیها یک عمر زندگی میکنند برای رسیدن به زندگی،
موضوعات مرتبط: مطالب اتفاقي
دل بسته به سکه های قلک بودیم
دنبال بهانه های کوچک بودیم
رویای بزرگتر شدن خوب نبود
ای کاش تمام عمر کودک بودیم
موضوعات مرتبط: مطالب اتفاقي
آوردهاند که شیخ جنید بغدادی، به عزم سیر، از شهر بغداد بیرون رفت و مریدان از عقب او.شیخ احوال بهلول را پرسید. گفتند: او مردی دیوانه است.گفت: او را طلب کنید که مرا با او کار است. پس تفحص کردند و او را در صحرایی یافتند.
شیخ پیش او رفت و سلام کرد.بهلول جواب سلام او را داد و پرسید: چه کسی هستی؟
عرض کرد: منم شیخ جنید بغدادی.فرمود: تویی شیخ بغداد که مردم را ارشاد میکنی؟
عرض کرد: آری..بهلول فرمود: طعام چگونه میخوری؟
عرض کرد: اول «بسمالله» میگویم و از پیش خود میخورم و لقمه کوچک برمیدارم، به طرف راست دهان میگذارم
و آهسته میجوم و به دیگران نظر نمیکنم و در موقع خوردن از یاد حق غافل نمیشوم و هر لقمه که میخورم
«بسمالله» میگویم و در اول و آخر دست میشویم.بهلول برخاست و دامن بر شیخ فشاند و فرمود: تو میخواهی که مرشد خلق باشی؟
در صورتی که هنوز طعام خوردن خود را نمیدانی. سپس به راه خود رفت.مریدان شیخ را گفتند: یا شیخ این مرد دیوانه است.خندید و گفت: سخن راست از دیوانه باید شنید و از عقب او روان شد تا به او رسید.بهلول پرسید: چه کسی هستی؟
جواب داد: شیخ بغدادی که طعام خوردن خود را نمیداند.بهلول فرمود: آیا سخن گفتن خود را میدانی؟
عرض کرد: آری. سخن به قدر میگویم و بیحساب نمیگویم و به قدر فهم مستمعان میگویم و خلق را به خدا و رسول دعوت میکنم و چندان سخن نمیگویم که مردم از من ملول شوند و دقایق علوم ظاهر و باطن را رعایت میکنم.
پس هر چه تعلق به آداب کلام داشت بیان کرد.بهلول گفت: گذشته از طعام خوردن، سخن گفتن را هم نمیدانی. سپس برخاست و برفت.مریدان گفتند: یا شیخ دیدی این مرد دیوانه است؟ تو از دیوانه چه توقع داری؟
جنید گفت: مرا با او کار است، شما نمیدانید.
باز به دنبال او رفت تا به او رسید. بهلول گفت از من چه میخواهی؟ تو که آداب طعام خوردن
و سخن گفتن خود را نمیدانی، آیا آداب خوابیدن خود را میدانی؟
عرض کرد: آری. چون از نماز عشا فارغ شدم داخل جامه خواب میشوم، پس آنچه آداب خوابیدن که
از حضرت رسول (علیهالسلام) رسیده بود بیان کرد.بهلول گفت: فهمیدم که آداب خوابیدن را هم نمیدانی. خواست برخیزد که جنید دامنش را بگرفت و گفت:
ای بهلول من هیچ نمیدانم، تو قربهالیالله مرا بیاموز.
بهلول گفت: چون به نادانی خود معترف شدی تو را بیاموزم. بدان که اینها که تو گفتی همه فرع است و اصل در خوردن طعام آن است که لقمه حلال باید و اگر حرام را صد از اینگونه آداب به جا بیاوری فایده ندارد و سبب تاریکی دل شود.جنید گفت: جزاک الله خیراً!
و ادامه داد: در سخن گفتن باید دل پاک باشد و نیت درست باشد وگرنه هر عبارت که بگویی آن وبال تو باشد.
پس سکوت و خاموشی بهتر و نیکوتر باشد.
و در خواب کردن اینها که گفتی همه فرع است؛ اصل این است که در وقت خوابیدن در دل تو بغض و کینه و حسد
هیچ بشری [دوست، همسر، فرزند، والدین، همکار، ....] نباشد
موضوعات مرتبط: مطالب اتفاقي
به گزارش خبرنگار دريچه فناوري اطلاعات باشگاه خبرنگاران، وايمو (WIMO) نخستين شبکه اينترنت پرسرعت و بي سيم محلي است که به صورت رايگان به شهروندان عرضه مي شود.
سرويس وايمو هم اکنون در برخي نقاط شهر تهران مانند سينما، کتابخانه، مراکز خريد و بانک ها عرضه شده و قرار است تا در آينده اي نزديک مناطق و شهرهاي بيشتري از کشور را تحت پوشش بگيرد...
موضوعات مرتبط: مطالب اتفاقي
به گزارش مجله شبانه باشگاه خبرنگاران، وبلاگ صاعقه نیوز در جدیدترین نوشته خود آورده است:
در چند سال اخیر شایعات زیادی در مورد پایان گرفتن دنیا در 21 دسامبر سال 2012 یعنی مصادف با اول دی و شب یلدا به گوش می رسد که باعث شده تا در این روزها بسیاری از مردم دنیا دچار استرس های مختلف شوند و همچنین آمارهایی از خودکشی نیز در کشورهای آمریکای جنوبی به خاطر پایان یافتن دنیا بدست آمده است...
موضوعات مرتبط: مطالب اتفاقي
مردکی را چشم درد خاست، پیش بیطار(دامپزشک،کسی که چهارپایان را مداوا میکند) رفت که دواکند، بیطار از آنچه در چشم چارپای میکند در دیده او کشید و کور شد .
حکومت به داور بردند، گفت بر او هیچ تاوان نیست اگر این خر نبودی پیش بیطار نرفتی .
مقصود از این سخن آن است تا بدانی که هر آنکه ناآزموده را کار بزرگ فرماید با آنکه ندامت برد به نزدیک خردمندان به خفت رأی منسوب گردد
موضوعات مرتبط: مطالب اتفاقي
پبشاپيش شب يـلـدا بر تمامي ایرانیان مبارک باد.
چون تير رها گشتـه ز چلّـه شده ايم!
مهمان شمــا در شب چلّـه شده ايم!
از برکت ايـن سفــره ي الــوان شما
تا خرخره خورده،چاق و چلّـه شده ايم!
موضوعات مرتبط: مطالب اتفاقي
کد |
|
نام |
|
اثری از |
30466 |
|
یکی یدونه |
|
مهدی مقدم |
30880 |
|
یکی هست |
|
مرتضی پاشایی |
30869 |
|
یکی بود یکی نبود |
|
مرتضی پاشایی |
31104 |
|
یک دشت کُشته |
|
صادق آهنگران |
30177 |
|
یه چکه ماه |
|
علیرضا افتخاری |
30200 |
|
یه لحظه چشمات رو ببند |
|
گروه هفت |
موضوعات مرتبط: مطالب اتفاقي
مكتبی بودن
مهمترین ویژگی بسیج ایمان به خدا و اعتقاد قلبی و باور درونی به خالق یكتا است. ایمان به خدا رابطه مستحكم نیروهای بسیجی با حق تعالی است زیرا بسیج رضایت حق تعالی را مبنای حركت و فعالیت خود می داند. بنابراین مهمترین مشخصه بسیجی مكتبی بودن آن است. جهاد همه جانبه در راه خدا، نگهبانی از انقلاب ، دستاوردهای نظام مقدس اسلامی از دیگر جنبه های مكتبی بودن نیروهای بسیجی است....
موضوعات مرتبط: مطالب اتفاقي
«مردی گرد کعبه طواف می کرد و می گفت: «اللّهم اَصْلِحْ اِخْوانی؛ الهی! تو برادران مرا نیک گردان و آنان را اصلاح فرما.» به او گفتند: حال که به این مکان شریف رسیده ای، چرا خود را دعا نمی کنی؟ گفت: مرا یارانی است. اگر ایشان را در صلاح یابم، من به صلاح ایشان اصلاح شوم و اگر به فسادشان یابم، من به فساد ایشان مفسد شوم».
موضوعات مرتبط: مطالب اتفاقي
تو به من خندیدی
ونمی دانستی
من به چه دلهره ازباغچه همسایه سیب رادزدیدم
باغبان ازپی من تند دوید
سیب را دست تو دید
غضب آلوده به من کرد نگاه سیب دندان زده ازدست توافتاد به خاک
وتو رفتی وهنوز
سالهاست که درگوش من آرام آرام
خش خش گام تو تکرار کنان
میدهد آزارم
ومن اندیشه کنان
غرق این پندارم
که چرا
( خانه کوچک ماسیب نداشت ...)
"حميد مصدق"
موضوعات مرتبط: مطالب اتفاقي
ولادت با سعادت هشتمین اختر تابناک امامت و ولایت
حضرت ثامن الحجج علی بن موسی الرضا را
بر عموم مسلمین گرامی تبریک عرض میکنم . . .
موضوعات مرتبط: مطالب اتفاقي
می گویند:روزی مولانا ،شمس تبریزی را به خانه اش دعوت کرد.شمس به خانه ی جلال الدین رومی رفت و پس از این که وسائل پذیرایی میزبانش را مشاهده کرد از او پرسید:آیا برای من شراب فراهم نموده ای؟
مولانا حیرت زده پرسید:مگر تو شراب خوارهستی؟!
شمس پاسخ داد:بلی...
موضوعات مرتبط: مطالب اتفاقي
با سلام از اينكه اين وبلاگ رو طراحي نموده ايد تشكر ميكنم اميدوارم مطلابتون بيشتر بشود
با تشكر
موضوعات مرتبط: مطالب اتفاقي
اي خوش آن دل كه ز دلدار نشاني دارد
در سراپرده دل جا و مكاني دارد
هر سحر محفل انسي ز رقيبان خالي
ناله و اشكي و آهي وفغاني دارد
جز بياد خم زلفش نكنم ناله و آه
هرسخن جايي و هر نكته مكاني دارد
چه كنم گر نكنم ناله اي از هجر حبيب
عشق مي ورزم از آن ماه كه آني دارد
راز دل با كه توان گفت به جز درگه او
آن كه شد لايق اسرار نشاني دارد
بشنو پند بزرگان و كن آويزه گوش
كه رسيدن به در دوست زماني دارد
طيبا لطف ازل بدرقه راهت باد
در دل اهل نظر شعر تو آني دارد
« طيبه اهي قمشه اي »
باتشكر از سروده ارسالي از homira
موضوعات مرتبط: مطالب اتفاقي
در نوازش های باد ،
در گل لبخند دهقانان شاد ،
درسرود نرم رود ،
خون گرم زندگی جوشیده بود .
نوشخند مهر آب ،
آبشار آفتاب ،
در صفای دشت من كوشیده بود .
شبنم آن دشت ، ازپاكیزگی ،
گوییا خورشید را نوشیده بود !
روزگاران گشت و .... گشت :
داغ بر دل دارم از این سرگذشت ،
داغ بر دل دارم از مردان دشت .
یاد باد آن خوش نوا آواز دهقانان شاد
یاد باد آن دلنشین آهنگ رود
یاد باد آن مهربانی های باد
” یاد باد آن روزگاران یاد باد “
دشت با اندوه تلخ خویش تنها مانده است
زان همه سرسبزی و شور و نشاط
سنگلاخی سرد بر جا مانده است !
آسمان از ابر غم پوشیده است ،
چشمه سار لاله ها خوشیده است ،
جای گندم های سبز ،
جای دهقانان شاد ،
خارهای جانگزا جوشیده است !
بانگ بر می دارم از دل :
- ” خون چكید از شاخ گل ، باغ و بهاران را چه شد ؟
دوستی كی آخر آمد ، دوستداران را چه شد ؟“
سرد و سنگین ، كوه می گوید جواب :
- خاك ، خون نوشیده است !
خيلي ممنون
موضوعات مرتبط: مطالب اتفاقي
برچسبها: با تشكر از سروده ارسالي از فيروزه
روزي استادي از شاگردانش پرسيد:"وقتي عصباني هستيم داد ميزنيم؟چرا مردم هنگامي كه خشمگين ميشوند،باصداي بلند...
موضوعات مرتبط: مطالب اتفاقي
چه جمعه ها که یک به یک غروب شد نیامدی ..... چه بغضها که در گلو رسوب شد نیامدی ..... خلیل آتشین سخن ؛ تبر به دوش بت شکن ..... خدای ما دوباره سنگ و چوب شد نیامدی ...... برای ما که خسته ایم نه ؛ ولی ..... برای عده ای چه خوب شد نیامدی ...... تمام طول هفته را به انتظار جمعه ام ..... دوباره صبح ؛ ظهر ؛ نه غروب شد نیامدی
موضوعات مرتبط: مطالب اتفاقي
«از دانشمندی پرسیدند: کسی که قرآن می خواند و نمی داند که چه می خواند، آیا هیچ اثری دارد؟ گفت: کسی که دارو می خورد و نمی داند که چه می خورد، اثر می کند؛ چگونه قرآن اثر نکند، بلکه بسیار اثر می کند!؟ پس چگونه خواهد بود، اگر بداند که چه می خواند».
موضوعات مرتبط: مطالب اتفاقي
روزی لیلی از علاقه شدید مجنون به او و اشتیاق بیش از پیش دیدار او با خبر شد
پس نامه ای به او نوشت و گفت...
موضوعات مرتبط: مطالب اتفاقي
طلوع مي كند آن آفتاب پنهاني
زسمت مشرق جغرافياي عرفاني
دوباره پلك دلم مي پره نشانه چيست؟
شنيده ام كه مي اييد كسي به مهماني
كسي كه سبزتراست از هزاربار بهار
كسي شگفت كسي انچنان كه ميداني
تواز حوالي اقليم هركجاي آبادي
بياكه ميروداين شهر رو به ويراني
درانتظارتو تنها چراغ خانه ماست
كه روشن است در اين كوچه هاي ظلماني
كنار نام تو لنگر گرفت كشتي عشق
بيا كه نام تو آرامشي است طوفاني
با تشكر از سروده ارسالي homira
خيلي ممنون
موضوعات مرتبط: مطالب اتفاقي
یلدای مهربانی
مراسم عزاداری روز عاشورای حسینی- 1399
مراسم تاسوعای حسینی سال 1399
تبریک سال1399
برنامه های هفته دفاع مقدس در روستای تقی آباد
گوشه ای از همکاری و همیاری اهالی در ایام محرم(1398)
مراسم عزاداری روز عاشورای حسینی- 1398
مراسم تاسوعای حسینی سال 1398
برگزاری اولین همایش شیرخوارگان حسینی روستای تقی آباد
سخن آموزنده
با عرض تبریک سال 1398 بر همه عزیزان
حضور فعال اهالی روستا در راهپیمائی 22 بهمن 97
جشن چهلمین سالگرد پیروزی انقلاب
مسابقات ویژه دهه فجر97
مراسم افتتاحیه آسفالت معابر روستا و مرکز خدمات جامع روستایی تقی آباد
دهه فجر 97
آغاز پروژه آسفالت معابر روستا
السلام علیک یا امام الرئوف یا علی ابن موسی الرضا
مراسم رحلت پیامبر اکرم (ص) روستای تقی آباد-1397